تقلیل نقش زنان به مادری در طرح تعالی جمعیت و خانواده

1
1234
مادری
زن مادر

تا قانون خانواده برابر: « زنان حضور در فضای عمومی جامعه را تجربه کرده‌اند و دیگر نمی‌توان زنان را به مانند قبل در خانه زندانی کرد؛ زنان برای نقش اجتماعی خود ارزش قائلند و اگر قرار باشد به صرف نقش خانوادگی، نقش اجتماعی از آنها گرفته شود آنها داشتن نقش اجتماعی را بر نقش خانوادگی و مادری ترجیح می دهند.»

در پی تصویب «طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده» در کمیسیون فرهنگی مجلس نهم، تعداد زیادی از نخبگان جامعه از جمله جامعه شناسان، اقتصادانان و فعالان حقوق زنان نسبت به اثرات منفی این طرح که به نظر می رسد صرفا براساس دیدگاه قدرت محور و با انگیزه فرودست کردن زنان تنظیم شده، هشدار دادند و آن را مغایر با عدالت اجتماعی به ویژه عدالت جنسیتی عنوان کردند.

دکتر افسر افشار نادری، عضو انجمن جامعه شناسی ایران، نیز به مانند تعدادی زیادی از جامعه شناسان معتقد است این طرح کاملا با نگاهی جنسیتی و در راستای منفعل کردن نقش زنان در جامعه تدوین شده است.

 

سایت تا «قانون خانواده برابر» در گفت وگویی با این استاد دانشگاه به بررسی برخی از ماده های این طرح که پیش بینی می شود طی روزهای آینده در دستور کار نمایندگان در صحن علنی مجلس قرار بگیرد پرداخته است.

تا قانون خانواده برابر: در ماده 4 این طرح ضمن تاکید بر نقش مادری زنان عنوان شده فعالیت های اجتماعی و اشتغال زنان باید در راستای تقویت این نقش باشد؛ اکنون با توجه به تحولاتی که در سال­های اخیر در خصوص حضور زنان در جامعه رخ داده چه ارتباطی میان نقش مادری زنان و سایر نقش­های اجتماعی آنها وجود دارد و آیا تقدم و تاخری نسبت به این نقش­ها برای زنان وجود دارد؟

دکتر افشار نادری: هر دو فضای خانواده و جامعه نیاز به حضور زنان دارند؛ همان‌طور که هم جامعه و هم خانواده نیاز به حضور مردان دارند و این تلقی که هر یک از آنها باید صرفا در یک حوزه حضور داشته باشند تلقی نادرستی است و منجر به معضلات و مشکلاتی می‌شود که اکنون در جامعه مشاهده می‌کنیم.

از سویی دیگر زنانی که کار کردن و حضور در اجتماع و عرصه ی بیرونی را دوست دارند با توجه به وجود چنین قوانین از ازدواج صرف‌ نظر می‌کنند و صرفا به کار می‌پردازند و در واقع کار کردن را بر ازدواج و تشکیل خانواده مقدم می‌دانند.

قانون گذاران و کسانی که در ساختار قدرت حضور دارند باید بدانند زنان حضور در فضای عمومی جامعه را تجربه کرده‌اند و دیگر نمی‌توان آنها را به مانند قبل در خانه‌ها زندانی کرد. زنان برای نقش اجتماعی خود ارزش قائلند و اگر قرار باشد به صرف نقش خانوادگی آنها، نقش اجتماعی‌شان گرفته شود، آنها داشتن نقش اجتماعی را بر نقش خانوادگی و مادری ترجیح می دهند.

 

به نظر می رسد این طرح کاملا با نگاهی جنسیتی و در راستای منفعل کردن نقش زنان در جامعه تدوین شده است. تدوین کنندگان این طرح هدف اصلی خود را از تدوین چنین طرح هایی تلاش در راستای افزایش جمعیت به به علت پیرشدن جمعیت کشور عنوان کرده اند؛ در صورتی که در حال حاضر جمعیت کشور ما سالخورده نیست و این پیش‌بینی وجود دارد که ممکن است در آینده چنین اتقاقی بیفتد. اگر قانونگذاران می‌خواهند در ارتباط با این موضوع چاره‌اندیشی کنند و به عنوان معضل اجتماعی آن را در نظر گرفته‌اند، باید برای حل معضل ریشه‌یابی کنند و راه‌حل ارائه دهند نه اینکه یک مسئله را با ایجاد معضل‌های دیگر بزرگتر و پیچیده تر کنند.

من معتقدم هیچ کدام از مسائلی که در این طرح پیش‌بینی شده منجر به افزایش جمعیت و یا افزایش آمار ازدواج و همچنین کاهش طلاق نمی‌شود،، بلکه پیامدهای بدتری را به دنبال خواهد داشت و اگر دولت بخواهد بدون در نظر گرفتن نظرات اصلاحی کارشناسان چنین قوانینی را پیاده کند باید منتظر به وجود آمدن مشکلات و معضلات بسیار بزرگتری در جامعه باشد.

 

در ماده 24 این طرح مرخصی زایمان به مدت 9 ماه برای زنان در نظر گرفته شده و از سویی دیگر تنها 10 روز مرخصی برای مردان آن هم تحت عنوان حمایت از مادران پیشنهاد شده است با توجه به این موضوع این سوال مطرح است که آیا مسئولیت فرزندآوری و مراقبت از فرزندان صرفا بر عهده مادر است؟

 

در این طرح نقش زنان را به نقش مادری صرف تقلیل داده اند و مسئولیت تربیت و مراقبت از فرزند را فقط بر عهده زن گذاشته‌اند در حالیکه در برخی از کشورهای پیشرفته در فاصله زمانی شش ماهه و یا یک ساله برای تربیت فرزند، مدتی پدر مرخصی می‌گیرد و مادر سر کار می‌رود و یا برعکس، یعنی مدتی مادر مرخصی می‌گیرد و پدر سر کار می‌رود و هر دو در تربیت فرزند نقش دارند و عدالت در خانواده در این ارتباط ایجاد می‌شود؛ ولی در اینجا زن را 9 ماه از حضور در اجتماع محروم می‌کنند و از طرف دیگر فقط 10 روز آن هم تحت عنوان حمایت از مادر به مرد مرخصی می‌دهند در حالیکه 270 روز زن باید تنها این مسئولیت را بر عهده بگیرد و این جزء موادی است که عدالت در خانواده را زیر سوال می‌برد و این سوال را در ذهن ایجاد می کند که وقتی یک بچه به دنیا می‌آید به غیر از 9 ماهی که مادر باید آن را در شکم خود نگه دارد آیا در ارتباط با بزرگ کردن آن نیز فقط مادر مسئولیت دارد؟ در حالی در هنگام جدایی و طلاق و همچنین مسائل حقوقی، زنان حقی در ارتباط با فرزندانشان ندارند و قانون از مردان حمایت می کند.

 در ماده ی 9 این طرح که در ارتباط با اشتغال است طراحان این طرح در راستای افزایش آمار ازدواج و فرزند آوری قید کرده­اند در کلیه بخش­های دولتی و غیر دولتی الویت استخدام به ترتیب با مردان دارای فرزند و سپس مردان متاهل بدون فرزند و بعد از آن زنان دارای فرزند است و به کارگیری افراد مجرد واجد شرایط در صورت عدم وجود متقاضیان متاهل واجد شرایط بلامانع است به نظر شما تبعات اجرای این ماده از طرح تعالی خانواده در جامعه چه خواهد بود؟

اجرای این طرح تبعات منفی بسیار زیادی به همراه خواهد داشت از جمله اینکه وقتی به کسی که مجرد است کار داده نشود خود این موضوع باعث می‌شود که آمار ازدواج از میزان فعلی نیز پایین‌تر بیاید. از طرف دیگر یکی از وظایف ساختار این است که برای تمام افراد جامعه شغل فراهم کند و اتخاذ چنین تصمیماتی بیانگر ناتوانی و بی‌عدالتی سیستم اجتماعی و ساختار است که قادر نیست برای همه افراد جامعه خود شغل ایجاد کند و شغل را برای افراد خاصی در اولویت قرار می دهد. از طرف دیگر با اجرای چنین قوانینی بحث شایستگی نیز زیر سوال می‌رود؛ مگر نه اینکه وظایف و مسئولیت ها باید بر اساس شایستگی بدون توجه به جنسیت و همچنین مجرد یا متاهل بودن افراد به آنها واگذار شود. به نظر می رسد در پیش گرفتن چنین راهکار هایی بیانگر این است که ساختار معیوب به بن‌بست خورده و قادر نیست راه‌حل‌های مناسبی برای مشکلات خود تعریف کند. از سویی دیگر قانون گذاران باید توجه کنند که یکی دیگر از اثرات منفی این قانون علاوه بر اینکه مغایر با عدالت اجتماعی و جنسیتی است، باعث افزایش مهاجرت در بین قشر تحصیلکرده مجرد نیز می‌شود.

 

در یکی از ماده های این طرح، نمایندگان اقدام به تعریف سن مناسب ازدواج کرده اند، سن ازدواج برای آقایان را 20 -25 و برای خانم ها را 18-22 سال عنوان کرده اند و در ادامه این ماده بر اجرای برنامه های آموزشی و فرهنگی در راستای کاهش سن ازدواج تاکید کرده­اند با توجه به تحولات جامعه تعیین این محدوده سنی چه تناسبی با مبانی حقوقی و شرایط اجتماعی و فرهنگی حال حاضر کشور دارد؟

 

ازدواج و داشتن فرزند یک تصمیم فردی است و نمی‌توان اسلحه پشت سر افراد گذاشت که ازدواج کنند یا بچه‌دار شوند؛ باید ازدواج را در وزن خانواده تعریف کنیم و در واقع خود جوانان و خانواده است که تشخیص می‌دهند که چه زمانی برای ازدواج دارای آمادگی هستند و ساختار نباید سنی را برای ازدواج تعریف کند و بخواهد در این قضیه دخالت کند. از سویی دیگر وقتی که شرایط افراد برای ازدواج مساعد نیست افراد قطعا به صرف اجبار قانون، تن به ازدواج نمی‌دهند.

با تصویب چنین قوانینی و تعیین حدود سنی برای ازدواج، ازدواج از نهاد خانواده بیرون کشیده می‌شود و از طرف دیگر به نظر می رسد که تدوین کنندگان چنین طرح ها و قوانینی تصور می کنند که صرفا پول پشتوانه ازدواج است؛ در حالیکه ازدواج یک امر فرهنگی است و اگر بخواهیم صرفا بر اساس پشتوانه مالی به مقوله ازدواج فکر کنیم این قضیه به ازدواج لطمه وارد می‌کند و اجرای چنین قوانینی منجر به ازدواج اجباری می‌شود و ازدواج اجباری نیز طلاق اجباری را به همراه خود دارد در حالیکه ما می‌خواهیم یک خانواده پایدار داشته باشیم.

 

نمایندگان تدوین کننده این طرح به ظن خود در راستای کاهش طلاق، امتیازات و پاداش­هایی برای وکلایی که پرونده­های طلاق را منجر به صلح و سازش می­کنند در نظرگرفته است، به نظر شما چنین مسائلی به نوعی باعث زیر سئوال بردن شأن و جایگاه وکلا و از سوی دیگر منجر به بر افزایش طلاق عاطفی در خانواده نمی­شود؟

همان طور که شما اشاره کردید این موضوع نه تنها باعث کاهش طلاق نمی‌شود بلکه زمینه را برای افزایش طلاق عاطفی نیز در جامعه فراهم می‌کند. از سوی دیگر با این قانون، تهمت به وکلا زده می‌شود و گویی وکلا صرفا به دنبال طلاق گرفتن زوجین و گسست خانواده ها هستند در حالیکه وکلا در ابتدا تلاش می‌کنند در بین زوجین تفاهم ایجاد کنند و اگر به نتیجه نرسیدند بر روی گزینه طلاق کار می‌کنند چرا که به زور زندگی کردن زوجین در کنار یکدیگر و آشتی اجباری معنایی ندارد.

از طرفی دیگر نیز وقتی دو نفر تصمیم به طلاق گرفته باشند و وکیلی آن را پی گیری و اجرا نکند آنها به وکیل دیگری برای تحقق این موضوع مراجعه می‌کنند.

 و سخن آخر؟

به نظر می رسد تدوین کنندگان این گونه طرح ها و قوانین غلط به جای اینکه غده­ی سرطانی را که در جامعه به وجود آمده شناسایی و از بین ببرند و یا رشد آن را متوقف کنند؛ می‌خواهند این غده­ی سرطانی را با سم معالجه کنند؛ در حالی که آنها با تزریق این سم نواحی دیگری که سالم است را نیز بیمار می‌کنند.

 

یک نظر